واکسیناسیون
8 شهریور زمان واکسن 18 ماهگیت بود، اما کمی سرماخوردگی داشتی نبردمت تا خوب شی ،بالاخره 20 شهریور رفتیم بهداشت درکه ، تا از در وارد شدیم غرغر شروع شد دقیقا" میدونستی میخوایم چیکار کنیم یواش یواش غرغر یعد کمی گریه و ناز البته از شب قبل خیلی برات حرفشو زده بودم و آمادت کرده بودم اما تقصیر نداری نی نی گولو هستی و درد داره دیگه فدات شم ،حس کردم کمی تب داری به دکتر اونجا صحبت کردم تو رو معاینه کرد و گفت مشکلی نیست با بابا حامد رفتیم تو اتاق که عملیات واکسنو شروع کنیم هنوز کاری انجام نشده بود جیغ و دادت رفت بالا که خانمه گفت ترسیده ،بهت شکلات عروسک ماشین و یه مشت اسباب بازی داد اما تو عاقل تر از این حرفها بودی و میگفتی بییم بییون بییون ، قرار ...