فراز کوچولوفراز کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

بر فراز خوشبختی ها

فراز با مهد جدید و نی نی ها

1392/6/23 13:33
نویسنده : مامان فاطمه
199 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره بعد از 3 4 هفته ایی تاخیر امروز تونستم بیام و مطلب بگذارم ، اون 1 هفته ایی که مامان مرضیه تهران بود  روز اولو صبح تا ظهر دنبال مهد میگشتیم اکثرا برا بچه های 3 به بالا بود تا اینکه یه مهد پیدا کردیم که تازه باز شده بود و با اینکه بچه های بالای 3 سال داشت اما چون دید من خیلی استرس دارمو دلم شور  میزنه گفت حاضره فرازو قبول کنه و یه مربی بذاره فقط برا فراز دلم شاد شد و مامان از فرداش حدود ساعت 10 با فراز میرفت مهد، مدیر مهد میگفت باید ابتدا با ساعت کم شروع کنیم ، یواش یواش میزان ساعتو بالا ببریم مامان همین کارو کرد فرازو ساعت 10 صبح میبرد میذاشت خودش میرفت بیرون پشت در تا اگه فراز گریه کرد بیاد پیشش ،خب طبیعی بود روزهای اول گریه میکرد گاهی وقتها  مامان تو یه اتاق دیگه میموند فراز میومد مامانو پیدا میکرد خیالش راحت میشد که کسی هست دوباره میرفت بازی تا اینکه یه روز مامان فرازو گذاشت مهد و اومد خونه یک ساعتی آروم بود اما از مهد زنگ زدن که بیاین پیشش گریه میکنه روزهای اول نباید سخت بگیریم ،خلاصه یک هفته ماموریت مامان تموم شد و ماموریت بابا حامد شروع شد قرار شد با مدیر شرکتشون صحبت کنه که تا آخر شهریور صبحها ساعت 11 تا 12 سر کار باشه که خدارو شکر قبول کرد الان حدود 2 هفتس که حامد صبحها ساعت 8 بلند میشه و فرازو آماده میکنه و صبحانه میده لباساشو عوض میکنه و خلاصه تموم کارارو ردیف میکنه و ساعت 10 میذارتش مهد تا 11 همون جا پشت در میمونه بعد میره ،یکی دو روز خیلی گریه کرد و مرخصی ساعتی گرفتم و زودتر خودمو رسوندم خونه، بدیش اینه که پنجشنبه ها تعطیلم و فراز 2 روز خونست شنبه که میره خیلی براش سخته بمیرم الهی با اینکه خیلی مراقب بودیم و هستیم اما اذیت شده ایشالا که هر چه زودتر خودشو با شرایط وفق ده.آمین یا رب العالمین .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
24 شهریور 92 11:55
نگران نباش عادت میکنه. پسر یکی از همکارام همینطور بود ولی بعداز یکماه باشور وشوق میرفت مهد و حتی مامانشو میزد که چرا تا توی حیاط میاد میرسوندش!! میگه روزهای تعطیل بهونه دوستاشو میگیره!
خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
24 شهریور 92 12:03
اون شب که عمه انسی اینا از تهران اومده بودن همه بودن جز فراز خومزه. سپهر و سامان خوشگله، یاسمین زهرا و محمد و امیرعلی. حیف! جاتون حسابی خالی بود