فراز کوچولوفراز کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

بر فراز خوشبختی ها

اولین کارت دعوت

روز 4 شنبه پسرم اولین کارت دعوت جشن تولد دوستش تو مهد بنفشه رو از مربیش گرفت ، تولد ستاره کوچولو روز 2 شنبه تو مهد بود ، آخه 2شنبه ها عمو موسیقی دارن ، نفسه منم کارتو گرفت و ذوق میکرد و نی نای نای ، وقتی بهش میگفتم 2 شنبه تولد ستاره جونه میرقصید و میگفت تدلد ، نی نای نای ، منو بابا حامد هم یه خرسه بامزه خریدیمو گذاشتیم تو کیف فراز تا هدیه بده به ستاره جون،خدارو شکر عادت کرده به مهد 2 ، 3 روزه اصلا" گریه نمیکنه صبحها اولین کاری که تو مهد میکنه با بهنازجون مربیش میره گلهارو آب میده بعد سرسره و الاکلنگ یا به قول خودش اکلنگ ، بهناز جون که خیلی ازش راضیه میگه نسبت به روزای اول عالیه حرف نداره ،روز تولد اونقدر رقصیده و ذوق کرده که همه از فراز فیلم...
26 شهريور 1392

واکسیناسیون

8 شهریور زمان واکسن 18 ماهگیت بود، اما کمی سرماخوردگی داشتی نبردمت تا خوب شی ،بالاخره 20 شهریور رفتیم بهداشت درکه ، تا از در وارد شدیم غرغر شروع شد دقیقا" میدونستی میخوایم چیکار کنیم یواش یواش غرغر یعد کمی گریه و ناز البته از شب قبل خیلی برات حرفشو زده بودم و آمادت کرده بودم اما تقصیر نداری نی نی گولو هستی و درد داره دیگه فدات شم ،حس کردم کمی تب داری به دکتر اونجا صحبت کردم  تو رو معاینه کرد و گفت مشکلی نیست با بابا حامد رفتیم تو اتاق که عملیات واکسنو شروع کنیم هنوز کاری انجام نشده بود جیغ و دادت رفت بالا که خانمه گفت ترسیده ،بهت شکلات عروسک ماشین و یه مشت اسباب بازی داد اما تو عاقل تر از این حرفها بودی و میگفتی بییم بییون بییون ، قرار ...
23 شهريور 1392

فراز با مهد جدید و نی نی ها

بالاخره بعد از 3 4 هفته ایی تاخیر امروز تونستم بیام و مطلب بگذارم ، اون 1 هفته ایی که مامان مرضیه تهران بود  روز اولو صبح تا ظهر دنبال مهد میگشتیم اکثرا برا بچه های 3 به بالا بود تا اینکه یه مهد پیدا کردیم که تازه باز شده بود و با اینکه بچه های بالای 3 سال داشت اما چون دید من خیلی استرس دارمو دلم شور  میزنه گفت حاضره فرازو قبول کنه و یه مربی بذاره فقط برا فراز دلم شاد شد و مامان از فرداش حدود ساعت 10 با فراز میرفت مهد، مدیر مهد میگفت باید ابتدا با ساعت کم شروع کنیم ، یواش یواش میزان ساعتو بالا ببریم مامان همین کارو کرد فرازو ساعت 10 صبح میبرد میذاشت خودش میرفت بیرون پشت در تا اگه فراز گریه کرد بیاد پیشش ،خب طبیعی بود روزهای اول گری...
23 شهريور 1392

موفقیت فراز

ماموریتم در شیراز تا چهار شهریور هست و از پنجم باید تهران باشم جدا از ٢ ،٣ روزی که خودم تو تعطیلاتم که تهران بودم فرازو با محیط مهد آشنا کردم مامان مرضیه هم امروز ٣ روزه که  نفسمو میبره مهد پسرم پیشرفتش خیلی خوب بوده دیروز حدود ٢ ساعت بدون مامان مرضیه با بچه ها بازی کرده و من خیلی خوشحالم مطمئن هستم که خیلی زود عادت میکنه و اخت میشه با بچه ها ، آخه گل پسرم خیلی روابطش با بچه ها خوبه و میتونه  سریع خودشو وفق بده و باهاشون دوست بشه البته جدا از مهد یه پرستار مطمئن و خوب هم پیدا کردم حالا موندم کدوم بهتره تا الان مهدو ترجیح دادم اما هنوز ١٠٠ درصد نشده از خدا میخوام هر کدوم به خیر و مصلحت هست برامون رقم بزنه ،آمین یا رب العال...
29 مرداد 1392

گالری عکس 3

فراز خونه خاله شهناز فسا فراز خونه عمه ازهر جهرم عید امسال فراز در جاده کازرون به سمت بوشهر فراز در حرم حضرت شاهچراغ (ع) فراز با بابا حامد عید نوروز امسال فراز در اسکله تفریحی در کیش خرداد ٩٢ فراز با محمد و یاسمین زهرا نوه های گل عمو هادی ...
28 مرداد 1392