شیرین کاری
سلام بالاخره سه شنبه با بابا حامد حرکت کردیم و چهارشنبه رسیدیم شیراز تا منو دیدی یه چند ثانیه تو چشای من خیره شدیو پریدی تو بغلم محکم چسبیده بودی گردنمو ول نمی کردی خوب که از من سیراب شدی رفتی بغله بابا حامد و کلی باهاش حال کردی اینقدر ذوق زده بودی که دیگه هیچکسو تحویل نمی گرفتی حتی مامان مرضی که اینقدر زحمت تورو میکشه ماشالا خیلی کارای جدید یاد گرفته بودی سرسری میکردی دست میزدی چشمک میزدی اخم میکردی اینقدر خوردنی شده بودی که دلم غش میرفت برات عشقه مامان تمام وسایل بازیتو میشناسی میگم کو کامیون با چشمات نشون میدی میری سراغش یه خرس داری که سواره سه چرخه هست خیلی دوسش داری میگم کو خرسی دنبالش میریو نشون میدی عاشق پنکه هستی و کاملا میشناسی چراغ خاموش روشن دست پا همه رو میدونی میگم دست بده دستتو دراز میکنی بعضی وقتا که ذوق زده هستی سرسری دست زدن و حسین حسین و نی نای نایو با هم پشت هم انجام میدی
تا الان ٨ تا دندون داری و ماشالااااااااااااا تیززززززززززززززززز یه چونه سالم برا مادرجون نذاشتی البته مامان و مائده هم بی نصیب نموندن الهی قربونت برم میدونم که به خاطر لثه هاته که می خاره چون تو خیلی مهربونیعشقی نفسه منی جیجری ( به زبونه خودم )
کلمه هایی که تا الان میگی گاگا کاکا ماما بابا ددددد نننننننننه و قاقا که به اتاق مادرجون میگی عاشق اتاق مادرجونی دوس داری زود درش وا شه و بری اونجا وسایلاشو به هم بریزی
عاشششششششششقتمممممممممممممممممممم
اینقدر شیرین و با مزه هستی که قدرت بیان خیلی از شیرین کاریهاتو ندارم فقط دلم ضعف میره و غش میکنم .
تا اینجارو داشته باشین تا بازم بیام برای عشقو نفسه مامانو بابا بنویسم ( فراز چوچولوووووووو )