فراز کوچولوفراز کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

بر فراز خوشبختی ها

روزهای سخت

1392/8/15 12:36
نویسنده : مامان فاطمه
275 بازدید
اشتراک گذاری

نزدیک به ٢ ماه است که فراز کوچولو کوچولو گلودردو گوش درد داره دستشو میذاره رو گوشش میگه گوشم میگم گوشت چشه میگه درد ، ٣ ٤ تا دکتر بردیم ٣ شیشه چرک خشک کن خورده اما انگار که نه انگار ، تا اینکه دکتر رزم پا متخصص گوش و حلق و بینی رو بهمون معرفی کردن دکتر گفت باید از گوشش نوار گرفته شه عفونت داره نوار که گرفتیم گفت پشت هر دوتا گوشش ( گوش میانی ) مایع جمع شده در ضمن لوزه سوم هم داره به همین خاطره که خوب نمیشه ممکنه عمل بخواد با این حرف دنیا رو سرم خراب شد لرزه به تنم افتاد بابا حامد هم حال خوشی نداشت ، دکتر رزم پا معرفی کرد به گوش و حلق و بینی اطفال اونجا که رفتیم اون گفت عفونت گوشش زیاده تا خوب نشه هیچ کاری نمیشه کرد چون ٣ شیشه چرک خشک کن خورده دیگه جواب نمیده باید آمپول بزنه ٣ تا آمپول براش نوشت که ٣ روز بزنه ، لوزشم مهم نیست همه بچه ها تو این سن لوزه دارن فعلا" کاری نمیکنیم اصلا" طاقت  نداشتم و همش خودخوری میکردم استرس شدیدی داشتم تنها کاری که از دستم بر میومد بابامو به این ماه محرم قسم میدادم که کمکمون کنه ، مامان مرضیه وقتی شنید فراز اینجوریه طاقت نیاورد با اینکه خودش شدیدا" سرما خورده بود با اولین پرواز تو لیست انتظار اومد تهران ،دیگه فراز شارژ شارژ بود با اینکه حال نداشت اما خیلی خوشحال بود و تمام وقت به مامان مرضیه چسبیده بود حتی شبها هم پیشه منو بابا حامد نمی یومد و مارو تحویل نمیگرفت تا اینکه مامان بهمون گفت اینجوری نمیشه تا تاسوعا عاشورا که میخواین بیاین شیراز فرازو میبرم  چندتا دکتر نشون میدم تا حالش بهتر شه من و بابا حامد هم قبول کردیم ، خلاصه دیشب فراز کوچولو و مامان مرضیه رابا قطار راهی شیراز کردیم آخه هواپیما برا فراز خوب نبود از وقتی فراز فهمید که میخواد بره شیراز مدام میگفت بینیم شییاز (بریم شیراز )خیلی خوشحال بود اما امان از دلتنگیه بعدش برا منو بابا حامد، خونه که رسیدیم انگار یه چیزی گم کرده باشیم خونه از سرو کلمون بالا میرفت بدون هیچ جمع و جوری و هیچ کاری سریع خوابیدیم اصلا" حوصله نداشتیم شب تا صبح مطابق شبهای قبل چندین بار بیدار شدم به تختش که نگاه میکردم میدیدم نیست با غصه میخوابیدم و دعا میکردم زود خوب شه ، از خدا میخوام به این ماه عزیز فرازم با این آمپولهایی که میزنه خوب شه و احتیاج به هیچ عملی نباشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مائده
16 آبان 92 12:35
ایشالله خوب میشه غصه نخور
خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
18 آبان 92 12:16
انشااله زود زود زود خوب میشه. بابا این میخواد یه مرد خانواده بشه نگران چی هستی دختر عامو؟ممنون دختر عامو دعامون کن فعلن دکتر گفته خوبه بوس بوس
مامان یاسمین زهرا
20 آبان 92 12:37
ای جونممممممممممم فدات بشم زودی خوب میشی گلمممنون عزیزم از دعای یاسمین جونم
مامان گلی کیمیا جون
24 آبان 92 9:38
انشالله خوب میشه واحتیاج به عمل نداره خداوند نگه داره فرشته کوچولوها استفدات شم عزیزم بردم دکتر گفت فعلن خوبه ممنون از دعای دوستان